
زنده یاد محمد علی خان تربیت یکی از معارف پروران؛ نویسندگان؛ سیاستمداران و کتابشناسان معاصر بودند که در دو جبهه ی سیاست و معارف به مووازات هم مصدر خدمات چندی برای آذربایجان و ایران بودند.او سالهایی از عمر خود را در سنگر سیاست و بر کرسی وکالت گذراند.بی جهت نبود که یار غار آن مرحوم؛ زنده یاد حاج محمد نخجوانی که پس از در گذشت وی مقاله ای به زبانهای ترکی و فارسی نوشته بودند که ((مرحوم تربیت پیش از آنکه صحبت مشروطه و آزادی در ایران خصوصا در تبریز به میان آید به دستیاری چند نفر از هم فکرانش در نشر مرام آزادی خواهی و بیداری هموطنان خود تلاش و سعی فراوانی مبذول داشتند
و از این رو آن مرحوم را پیشقدم آزادی خواهان میتوان شمرد و به همین منظور کتابخانه ای به طرز جدید بنام تربیت در سال 1316 قمری در تبریز دائر کردند که اشتهاد آن مرحوم بنان تربیت به مناسبت همان کتابخانه است و اغلب کتب و مجلات مطبوعه در مصر و اسلامبول و اروپا را که در آن زمان کمتر به تبریز می رسید وارد کرده و در همان کتابخانه در دسترس طالبین می گذاشتند و همچنین مدرسه ای با اصول جدید به یاری و همراهی همان چند نفر تاسیس نمودند... هنگامی که در ایران صحبت مشروطه و تشکیل مجلس قانون گذاری به میان آمد آن مرحوم از سر دسته ی آزادی خواهان و مشروطه طلبان بود و جان فشانی ها در این قسمت نمود.))
شادروان میرزا محمد علی خان تربیت پسر میرزا صادق تربیت و از نیای مرحوم میرزا مهدی خان منشی معروف نادر شاه و نسب ایشان به چند پشت به منشی پادشاه افشار که مولف تاریخ جهانگشای نادری و دره ی نادری است می رسد. آن مرحوم در ششم خرداد ماه سال 1256شمسی مطابق با 1877 میلادی در محله ی نوبر تبریز دیده به هستی گشود.
تربيت در شهر تبريز به تحصيل علوم و فنون آن زمان و بيش از هرچيز به فراگيری هيئت و طبيعيات و طب پرداخت. او در کودکی و نوجوانی دوست و همسايه سيد حسن تقیزاده بود و همکاری و دوستی آن دو سالهای بسياری از زندگی آنها را پر میکند. تربيت در همان بدو جوانی مدت دو سال معلم طبيعيات آموزشگاه دولتی موسوم به مظفريه تبريز بود. او از آغاز نوجوانی و بعدها با آغاز سلطنت مظفرالدين شاه به افکار آزاديخواهانه روی آورد و به تبليغ و ترويج تمدن مدرن و آزاد پرداخت. در اين مسير او همواره با تقیزاده همراه و همکار بود و با شخصيتهای آزادیخواه ديگری مانند ميرزا سيدحسين خان عدالت صاحب سه روزنامه "الحديد"، "عدالت" و "صحبت" و نيز سيد محمد شبستری (معروف به ابوالضياء) مدير روزنامه "ايران نو" در عهد مشروطيت ارتباط نزديکی پيدا کرد. در سال 1276 به ابتکار همين چهار نفر بود که اولين کتابخانه و کتابفروشی مدرن شهر تبريز تاسيس شد و مدت ده سال فعاليت کرد. اين کتابفروشی مرکز مهمی برای فعاليتهای اجتماعی و فرهنگی دوران مشروطيت در تبريز بود و تعداد زيادی از روشنفکران در آنجا جمع میشدند و دربارهی کتابهای جديد و سياست روز بحث میکردند. در سال 1286 با حمله ايادی استبداد صغير محمدعليشاه، کتابها به تاراج رفتند و آن محل به آتش کشيده شد. پس از تاسيس کتابفروشی تربيت، مدرسهای نيز به همان نام توسط همين چهار دوست داير شد. پس از مدرسه کمال، اين دومين مدرسه تبريز بود که به آموزش علوم و فنون مدرن میپرداخت. به واسطه نقش پيشتازی تربیت در احداث اين مراکز مدرن فرهنگی، نام آنها، يعنی "تربيت"، بر روی نام او باقی ماند.
محمدعلی تربیت در سالهای 1276 تا 1281 در آموزشگاه لقمانيه تبریز که از مدارس و آموزشگاههای مدرن آن روزی بود معلم شد و هيئت و جغرافيا و ادبيات درس میداد. او در همين اوان داروخانهای نیز در تبريز تاسيس کرد و در سال 1284 بههمراه تقیزاده و ساير همفکرانش مجله ی پر محتوای "گنجينه فنون" را پايهگذاری کردند. تربيت در اين مجله بخشی تحت عنوان کتاب "هنرآموز" را بهعهده داشت که در هر شماره و در ماه دو بار چاپ میشد. پس از تعطيلی مجله در سال 1286 به همراه تقیزاده به قفقاز، استامبول و مصر سفر کرد. پس از چند ماه اقامت در قاهره به بيروت و دمشق رفت و از راه استامبول و قفقاز دوباره به تبريز بازگشت و مدت کوتاهی پس از آن با خواهر تقیزاده ازدواج کرد که بعدها از او صاحب دو پسر (اردشير و بهمن) و دو دختر (فرنگيس و ايران) شد.
تربيت در جريان انقلاب مشروطیت در تبريز فعالانه شرکت داشت. در همين دوران بود که با روشنفکران و آزاديخواهان ديگری از قبيل ميرزا حداد حکاک باشی، کربلايی علی مسيو تماسهايی پيدا میکند. اين افراد پس از نزديکی و اعتماد بيشتر با يکديگر هسته اوليه آزاديخواهان را که بنيادش در باکو گذاشته شده بود، در تبريز تشکيل دادند. در کنار محمدعلی خان تربيت، برخی ديگر از مسئولين آن تشکيلات عبارت بودند از: سید حسين خان عدالت، سید محمد شبستری معروف به ابوالضیاء ، سیدحسن شريفزاده، سیدحسن تقیزاده، حاج علی دواچی، میرزا محمود غنیزاده سلماسی، حاج آقا فرشچی، حاج رسول صدقيانی، علی قلیخان صفراوف، محمد سلماسی، جعفر آقا گنجهی، علی اصغر خوئی، محمود اسکويی و مشهدی حبيب. آنها به ابتکار کربلايی علی مسيو پس از مدتی فعاليت مشترک مقدمات تأسيس حزب سوسيال دموکرات را که به نام "مرکز غيبی" معروف شد، فراهم آوردند.
تربيت پس از امضای فرمان مشروطيت و در طول دوره مجلس اول، يک بار به تهران سفر کرد. با بهتوپ بسته شدن مجلس توسط محمد علی شاه مخلوع در سال 1287 و حمله قوای نظامی به تبريز، با لباس مبدل از راه باکو به وين و پاريس رسيد. بعدها به کمبريج لندن رفت و چند ماه مهمان پروفسور ادوارد براون، شرقشناس و ادبیات شناس انگليسی بود. در تمام اين سفرها تقیزاده بههمراه او بود. آنها در کتابخانه ی دانشکده کمبريج به کار مشغول شدند و گفته میشود حقوق آنها توسط شخص براون پرداخت میشده است. در اواخر پاييز 1287 (1908) از انگلستان به استانبول رفت و در انجمن سعادت همراه با شخصيتهايی مانند معاضدالسلطنه، دهخدا و دولتآبادی به همکاری و فعاليت انقلابی پرداخت. پس از فتح رشت توسط مجاهدين به انجا سفر کرد و از سوی انقلابيون بههمراهی دکتر اسماعيل مرزبان مامور فعاليت در اروپا شد.
پس از فتح تهران در سال 1288 با توجه به خدمات شايان فرهنگی و فداکاریهای بزرگی که در راه پيروزی انقلاب به خرج داده بود، از سوی مردم تبريز به نمايندگی دوره دوم مجلس شورای ملی انتخاب شد و با خانواده به تهران رفت. او تا سال1290 نماينده مجلس شورا بود.
تربيت در کنار خصلت انقلابی و تحولپذيری خود شخصيتی داشت کاملا ميانهرو، صلحجو و اهل مذاکره و مصالحه. او در مواقعی بين آزاديخواهان و نمايندگان دولت واسطه میشد و سعی میکرد کارها را بهدور از خصومت و خشونت پيش ببرد. میگويند در موقع ورود مخبرالسلطنه جانی معروف و قاتل شیخ محمد خیابانی فرزند برومند آذربایجان بهعنوان فرمانفرمای آذربايجان در سال 1285، بين او و بصيرالسلطنه کدورتی رخ داد. مخبرالسلطنه عوض رفتن به چادر رياست انجمن ايالتی، در مقابل چادر نظامالسلطنه و تربيت توقف کرد و اين موضوع به رئيس انجمن برخورد، و او بدون ملاقات با مخبرالسلطنه به شهر برگشت. اعضای انجمن نيز در تعقيب او به شهر برگشتند. تنها با ميانجیگری و وساطت تربيت بود که توانست مخبرالسلطنه را قانع کند که عمل زشتی انجام داده است. او موقع رفتن به چادر انجمن ايالتی رفت و بعد از صحبتها کدورت برطرف شد. در بعضی مواقع تقیزاده هم او را واسطه کارهای خود قرار میداد. نمونه آن موضوع مخالفت اعتداليون با تقیزاده در مجلس دوم و تأکيد به اخراج او از تهران بود. تقیزاده به توصيه تربيت سران حزب دموکرات را جمع کرده و آنها را قانع کرد که صلاح بر رفتن او تحت عنوان مرخصی است. اعضای دموکرات با مرخصی تقیزاده موافقت کردند و به اين ترتيب او به آذربايجان رهسپار شد.
تربيت در مهاجرت
با انحلال مجلس دوم و در پی اولتيماتوم روس به ايران و اخراج شوستر آمريکايی، محمد علی تربيت به استانبول رفت و در آنجا هم يک کتابفروشی داير کرد. او با مراجعه به نسخههای خطی کتابخانههای عمومی استانبول تحقيقات ارزندهای انجام داد و ثمره کار خود را به عنوان "ورقی از دفتر مطبوعات ايران" نزد براون ارسال کرد و به اين ترتيب کار او که از ارزش بالایی برخوردار بود به انگليسی ترجمه شد. پس از فراخوان تقیزاده برای تشکيل کميته مليون ايرانی تربیت از اولين نفراتی بود که برای اين منظور به برلين رفت. همسر او در اروپا پس از يک عمل جراحی ناموفق درگذشت. تربيت در اواخر جنگ اول بار ديگر به استانبول رفت و در آنجا با دختری به نام هاجر دختر حسينقلی کارمند سفارت برای بار دوم ازدواج کرد که ثمره آن دو پسر به نامهای فيروز و بهروز بود. او پس از مدت کوتاهی از استانبول به تبريز بازگشت. خدمات ارزشمند همسر وی؛ بانو هاجر تربیت خود حدیثی مفصل دارد که در این اندک نمی گنجد.
زندگی در وطن
محمد علی تربيت در اين دوره از زندگی هم به خدمات فرهنگی خود در موطن خود ادامه داد. او مدت پنج سال (1300 تا 1304) رئيس فرهنگ آذربايجان بود. در اين دوره موفق به انجام خدمات بزرگی گرديد. در مدتی کوتاه دبستانها و دبيرستانهای زيادی تاسيس کرد. احداث اولين دبيرستانهای دخترانه تبريز به نام او ثبت شده است. همچنين يک کتابخانه و قرائتخانه عمومی دائر کرد که در آن دهها هزار جلد کتاب های نفيس و سودمند با همت او در آنجا گردآوردی شد که هنوز هم ساليانه هزارها نفر از دانشمندان و دانشجويان از آن استفاده میکنند. در همين سمت نيز مجلهای بهنام "گنجينه معارف" منتشر کرد که شخصا در آن مقالات ارزندهای مینگاشت.
تربيت از سال 1305 تا 1306 رياست فرهنگ گيلان را عهدهدار بود و در اين سمت هم خدمات فرهنگی او از قبيل تأسيس کتابخانه، دبستان و دبيرستان و همچنين دائر کردن انجمنهای ادبی و فرهنگی در آنجا نيز قابل چشمپوشی نيست.
از 1307 تا 1309 عهدهدار رياست شهرداری (بلديه) تبريز بود. در زمان خدمت او با همت فراوان چندين خيابان بزرگ منجمله فردوسی؛ تربیت و... در تبرير ساخته شد و با داير کردن باغ ملی بزرگی به نام گلستان، گردشگاه و تفريحگاه زيبايی برای مردم تبريز از خود به يادگار گذاشته است.
بعد از آن در دوره هشتم قانونگذاری به سمت نماينده مجلس شورای ملی انتخاب شد و تا پايان عمر خود در اين سمت باقی ماند. او در 26 ديماه 1318 بر اثر بيماری در تهران غریبانه گذشت.
علی محمد تربيت، برادر محمدعلی تربيت
محمدعلی تربيت سه برادر داشت که هر کدام بهنوبه خود سهم بزرگی در انقلاب مشروطه ايفا کردهاند. ميرزا رضاخان و غلامعلی خان دارای تحصيلات و صاحب قلم بودند. برادر ديگر او، علی محمد خان از مجاهدين متهور و روشنفکر بود. او در مکتب انقلابيون گرجی آموزش ديده بود و به قصد مبارزه با استبداد و کمک به آزادی از تفليس به گيلان اعزام شده بود. او از مؤسسين "کميته ستار" بود. بيشتر مجاهدين دسته او آذربايجانیهای مقيم گيلان بودند. علی محمد بههنگام فتح قزوين نيز جزء فرماندهان ارشد بود و در کنار مجاهدينی از فبيل معزالسلطان (سردار يحيی) اليکوگرجی، ميرزا کوچکخان و چند نفر ديگر قرار داشت.
علی محمد پس از ورود به تهران مورد استقبال سران جنبش مشروطه قرار گرفت و به عضويت محکمه قضاوت عالی که از ترکیب قضات سرشناسی چون شيخ ابراهيم زنجانی، جعفر قلی خان بختيار، معين نظام و چند نفر ديگر تشکيل شده بود، درآمد. توسط همين کميته قضات بود که صنيع حضور مفاخرالملک، شيخ فضل الله نوری آجودان باشی و ميرهاشم تبريزی محکوم به اعدام شدند. مدت کوتاهی نگذشت که علی محمد خان تربيت در نتيجه دسيسه دسته های مخالف منتسب به طرفداران حزب اعتدال، و ظاهرا به تلافی کشته شدن سيدعبدالله بهبهانی در جريان توطئه پارک اتابک که منجر به تير خوردن سردار ملی شد، در روز روشن در تهران همراه با دوست خود عبدالرزاق خان کشته شدند.
درباره آثار محمدعلی تربيت
اولين کار تربيت کتابی است به نام "زادبوم" که درباره جغرافی طبيعی، سياسی و تاريخی ايران که در تبريز چاپ شده و شامل اطلاعاتی کامل از سلاطين ايرانی است.
در کنار کتاب"تاريخ مطبوعات ايران" يکی ديگر از کارهای برجسته تربيت تأليف کتاب "دانشمندان آذربايجان" است. این تذکره ادبی که در سال 1314 شمسی نخستین بار در چاپخانه مجلس در تهران چاپ شده مورد توجه قاطبه ادبیان قرار گرفته و تا امروز دهها بار به توسط ناشرین چه در تهران و چه در تبریز به حلیه طبع آراسته گردیده. او در اين پژوهش با ارزش کارها و خدمات بسياری از آذربايجانيان گمنام را معرفی کرده است. زنده یاد تربیت در تذکره ماندگار ((دانشمندان آذربایجان)) شرح حال 934 تن از بزرگان آذربایجان را با مراجعه به دهها منبع و ماخذ نوشته که در نوع خود یکی از تذاکره مورد اعتماد اهل قلم است. صرف نظر از تراجم احوال دانشمندان؛ وی سیاهه ای نیز از تاریخ مطبوعات آذربایجان که در واقع ملخصی از ( ورقی از دفتر تاریخ مطبوعات ایرانی و فارسی ) خودش می باشد را ضمیمه کتاب مستطاب ((دانشمندان آذربایجان)) کرده.
علاوه برآن دارای تحقيقات ادبی و تاريخی زيادی به صورت مقالاتی است که در مجلات و روزنامههای مختلف، از جمله مجله ارمغان، یغما و... انتشار يافته است. خوشبختانه مجموعه مقالات آن مرحوم نخستین بار به همت ادیب برجسته و همشهری اش استاد دکتر حسین محمد زاده صدیق و دیگر بار بدون ذکر ماخذ مبنی بر حق تقدم به همت آقای غلامرضا طباطبائی مجد با عنوان ارغنون با اضافه نمودن چندین مقاله چاپ و نشر گردید. چنانکه مذکور گردید از تربيت يادداشتهای زيادی مانده که نشاندهنده اطلاعات وسيع او از کتب و نسخههای
خطی و چاپی فارسی، عربی و ترکی در نقاط مختلف جهان است. او در امر کتابشناسی خبره بود و به اين دليل برخی از محققين او را همطراز با دمستراليس انگليسی، دانشمند بزرگ کتابشناسی شرقی، می دانند و به او لقب "فهرست الکتب ناطق" دادهاند.
محمدعلی تربيت از زبان اميرخيزی
شادروان حاج اسمعیل اميرخيزی تبريزی کاتب ستارخان سردار ملی که خود از مشروطه طلبان و ادیبان تبریزی و نیز، از دوستان بسيار نزديک محمدعلی تربيت و در زمان مرگ او رئيس دبيرستان دارالفنون بود، درباره اخلاق وی چنين نوشته است:
"مرحوم محمدعلی تربيت به شهادت تمام فضلا و دانشمندان آذربايجان و طهران دارای اخلاق ستوده بودند چنانکه از ريعان جوانی تا زمان کهولت هيچگاهی گرد ملاهی و مناهی نگشته و با نهايت تقوی و پاکدامنی زندگانی کرده حتی به دخانيات نيز لب نيالودهاند و همين تقوی و پاکدامنی در امور اجتماعی و ملی نيز پيوسته با ايشان همراه بود و با آنکه غالبا" مصدر کارهای مهمی بودند ديده و شنيده نشده که دامن توقايش را گردی نشيند يا آيينه اعمالش را زنگی گيرد...در شدت و رخا و در سختی و رفاه همواره يکسان بود. نه خاک نيستی از آتش همتش میکاست و نه آب هستی بر باد نخوتش میافزود.... با آنکه روزگار چنانکه عادتش بوده با وی سازگار نبود و در نهايت سختی روزگار می گذرانيد، با وجود اين چنان عزت نفس به خرج میداد که کسی نمیتوانست گمان بکند که اين مرد عزيزالنفس را سرمايهای بهجز از قرض در دست نيست و هرگز پيش يکی از دوستان نزديک خود هم لب به شکايت باز نمیکرد.... گذشته از مراتب فضلی و اخلاقی، شخص شيرين زبان و خوش بيان و مجلس آراء بود و در محفلی که حضور می يافت ممکن نبود که در آن انجمن يک شور و شعفی توليد نکند و در وعده های خود صادق بود و بی جهت نيست که تاريخ وفاتش (تربيت صادق الوعد) بود. دريغ که برفت و دوستان خود را مادامالعمر در ميان آتش تأسف جای داد."
از مهمترین یادگار های آن مرحوم یکی نیز احداث کتابخانه تربیت تبریز می باشد که گویا اولین کتابخانه مدرن در کشور محسوب می شود. اگر چه در بیشر جاها سال تاسیس آن را 1300 شمسی نوشته اند آما قدر مسلم است که آن کتابخانه در سالهای قبل از مشروطیت گشایش یافته که خبر آن نیز در گرامی نامه ی حبل المتین چاپ کلکته درج گردیده است. نظر به اهمیت آن اعلان ذیلا در اینجا تقدیم می گردد.
کتابخانه تربیت در تبریز
که در سنه 1316 تاسیس شده و تا این زمان خدمت بعالم معارف و مطبوعات نموده؛ و تاکنون که در عنفوان سال نهم است. برونق آرزوی معارف خواهان همه ساله در تعمیم معارف و انتشار علوم و وسیع دایره ی مطبوعات خوب از عهده بر آمده در این کتابخانه کتب علمیه و ادبیه و تاریخیه و فنیه از هر قسم و هر زبان موجود؛ هرکس طالب باشد فهرست آنرا از کتابخانه بطلبند که مجانا فرستاده خواهد شد. و نیز مرکز و وکیل جمیع جراید و روزنامجات ترکی و فارسی و عربی آذربایجانیست.