مرحوم علامه امينی در پاکی عمل و اخلاق اسلامی و صلاح نفس نيز عالمی بود برجسته و ربانی که کمتر کسی بدين مرحله رسيده است. اين بزرگ مرد از جهات مختلف همچون علو طبع، صراحت لهجه زبان صدق گويا، استغنای از همه بی اعتنايی به رياست قلم و بيان شيوا و رسا، قيافه جذاب و سيمای دلنشين و هيکلی متناس و آراستگی به صفات کريمه ديگر از قبيل توکل، شجاعت ادبي، خفض جناح در برابر حق، تنمر و ابراز شخصيت در برابر مخالف و در مقام دفاع از حقيقت و امثال اينها، در ميان اقران کم نظير خود، ممتاز بود.
علامه بزرگ سفرهای بسياری انجام داد و در اين سفرها حقايق شيعه را باز می گفت و در پی ايجاد يک اتحاد واقعی و راستين بين مسلمانان بود و چيزی که او را در اين کار بسيار ياری می رساند خطابت و سخنرانی بی نظير او بود. وی نطقی عجيب و مهيج داشت و چون دليران سخن می راند لذا در مجالسش تا چند ده هزار نفر هم مجتمع بودند.
يکی از عمده ترين دلائل تأليف کتاب "الغدير" ارادت علامه به علی بن ابيطالب(ع) بود او شيفته دريای بيکران ولايت بود و چنان در اين دريای بيکران غوطه ور شد که خيال و اهداف ديگری برايش باقی نماند.
سرانجام پس از سال ها کار بی امان آن پيکر رشيد زير خرمن ها خاک رفت. او تا چهار سال به در گذشتش اهميتی به بيماری خود نمی داد تا آن جا که اندک اندک بيماری شدت گرفت و در تهران در روز 12 تيرماه 1349 نزديک اذان ظهر از جهان رخت بربست. پيکر وی بعد از چند روز به نجف حمل گشت و در کنار کتابخانه عمومی که خود مؤسس آن بود به خاک سپرده شد.